سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

مدح و ولادت امام زمان عج الله تعالی فرجه

شاعر : محمود ژولیده
نوع شعر : مدح و ولادت
وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن
قالب شعر : مسمط

مـژده کـه گـل سـر سـبـد فـاطـمه آمـد            از بـاغ جـنان، سـرو قـدِ فـاطـمـه آمد

دسـتِ مــددِ حـق، مـددِ فــاطــمـه آمـد            ایـنـک سـنـد مـسـتـنـد فـاطــمــه آمــد


جـبـریـل بـشارت دهــد از عـالـم بـالا

امروز که طاووس جـنان بال گـشوده            دل از هــمـۀ اهــل ســمـاوات ربــوده

از سـیـنـۀ یـاران، غـم و انـدوه زدوده            این کیست که بر ما همه رخسار نموده

او مهدیِ زهراست، همان یوسف طاها

بوی گل نرگس همه جا عطر فشان شد            امواج نسیمِ سحـر از شرق، وزان شد

انگـار محـمد ز جـنـان بـاز عـیان شد            فرعـونِ زمـان از خبر او نگـران شد

زیرا حـسنِ عـسگـری امشب شده بابا

ایـن است بـه عـالـم ثـمـر آل پـیـمـبـر            این است همان وعـدۀ دیـریـنۀ حـیـدر

او خیر کثیری است پِیِ سورۀ کـوثـر            او جان غدیر است که شد بر همه رهبر

آیات الهی است از این چهـره هـویـدا

این نور قرار است که در وعدۀ نزدیک            تابَـد به شبی تار، به هر کـلبۀ تاریک

بر ظلم بتازد، پس از آن کوچۀ باریک            گویند ملائک همه بر فـاطـمه تبریک

او پاسخ قطعی است به هر سیلیِ اعدا

او صاحب تیغ است، همان تیغ ولایت            او رهـبر راه است، همان راه هـدایت

او مظهر عدل است، همان عدل و درایت            او سایۀ دست است، همان دست عنایت

مـا بـنـدۀ عـشـقـیـم وَ او سـیـد و مـولا

او آب حیات است و ما تـشـنـۀ دیـدار            او معدن سِرّ است و ما طالـب اسرار

او حافـظ دین است و ما ناصرِ ابـرار            او فاتح کعـبه است و ما کُـشتۀ آن یار

بـا یـار بــپــوئـیـم مـسـیــر شــهــدا را

در گوشِ فلک از همه سو این خبر افتاد            بر دوشِ بت و بتکـده دیگر تَـبر افتاد

با آل عـلی هر که در افـتاد، ور افـتاد            هر دشمن مغضوب، به قعر سَقر افتاد

تقـدیرِ الهـی است که قـرآن شود احـیا

او منـتقم خون خدا، خون حسین است            اسلام بِـوَالله کـه مـدیـون حسیـن است

مهدی که دمادم، همه محزون حسین است            او پـیـرو ثـارالله و مفـتون حسین است

هر روز به گـودال بـیـایـد گـل زهـرا

دل همرهِ ارباب، سوی دشت بلا رفت            بر عمّۀ سادات، در آن دشت، چها رفت

از کرب و بلا دختِ علی تا به کجا رفت            گـه بـا اُسـرا، گـاه کـنـار شـهـدا رفت

مانده‌ست غمِ داغ حسینـش روی دلها

ای زادۀ زهرا که رُخت قبلۀ دلهاست            باز آ که کنون زینبـیه، کعـبۀ دلهاست

امروز حریـمِ حـرمش، مکّـۀ دلهاست            امروز حـلـب قـتـلگـه و فکّـۀ دلهاست

مـائـیـم و دفـاع از حـرم زیـنب کـبـرا

امـروز فــداکــاریِ مــا مــرز نــدارد            بـر دیـنِ خـدا، یـاریِ مـا مـرز نـدارد

این اشک و عـزاداریِ ما مـرز ندارد            امــروز عــلـمـداریِ مـا مــرز نـدارد

فرمان ز علمدارِ تو، فـرمانبری از ما

نقد و بررسی

با توجه به اینکه موضوع مطروحه در مصرع دوم در ناحیۀ زیارت مقدسه نیامده است بیت زیر تغییر داده شد



مهدی که دمادم، همه محزون حسین است            در ناحیه فرمود که مجنون حسین است



بیت زیر به دلیل مستند نبودن و همچنین عدم رعایت توصیه‌های علما و مراجع تغییر داده شد، در بحث غارت معجرها دو نکته مهم باید مورد توجه قرار بگیرد ۱ـ موضوع غارت معجر بر فرض بر اینکه صورت گرفته باشد با آنچه متاسفانه بصورت عام در اشعار آورده می‌شود بسیار متفاوت است، لازم است بدانیم در عرب آن زمان قسمتی از حجاب زنان (معجر)، پارچه‌ای بوده که در مقابل صورت قرار می‌گرفته و این جزء حجاب بوده است؛ همچنان‌که هم اکنون نیز در عراق، عربستان و بسیاری از کشورهای اسلامی این‌گونه حجاب دارند، از این‌رو حضرت زینب سلام‌الله‌علیها در خطبه‌اشان در مجلس یزید فرمودند: وَ أَبْدَيْتَ وُجُوهَهُنَّ تَحْدُو بِهِنَّ الْأَعْدَاءُ مِنْ بَلَدٍ إِلَى بَلَدٍ؛ دختران سول خدا را با صورت باز، شهر به شهر در معرض دید مردم قرار دادی! لذا آنچه در غارت معجرها مطرح است حذف این روبند صورت‌ها بوده است نه اینکه نعوذ بالله اهل بیت کشف حجاب شده‌اند همچنان که حضرت زینب سلام‌الله‌علیها هم بر همین موضوع اشاره می‌کنند که خود این نیز مصیبت بسیار بزرگ و دردناکی است ۲ـ گفتن و یادآوری غارت معجرها حتی در حد همان روبند صورت شایسته و سزوار اهل بیت نیست!!!  آیا اگر خود ما روزی ناموسمان به هر دلیلی همچون باد و... برای لحظاتی نتوانند حجاب خود را حفظ کنند آیا دوست داریم که یکسره به ما متذکر شوند که در فلان روز چادر خواهر، مادر و یا همسرمان را باد برده و ....  آیا ما از تکرار این حرف ناراحت نمی‌شویم؟؟ پس به هیچ وجه شایسته نیست این فاجعۀ تلخ را حتی بر فرض صحت آن بازگو و تکرار کنیم



گـه بـا اُسـرا، گـاه کـنـار شـهـدا رفت            مانده‌ست غـمِ معجـر زینب روی دلها